مرثیـﮧ هاے دلتنـگے....


تــو نیستـے وخـورشیـد...

غمگیــن تـراز همیشــﮧ غـروب خـواهـد کـرد...

ومـن دلتنـگ تـرازفـردا بـه تـو فکـرمیکنـمـ...

چقـدردوستـــــ داشتنـے بـودے...

وقتــی چهـره رنجـور وچشمـان مهربانـتـــــ...

درنگـاهـمـ خیــره میشـد...

اکنــون کـه بـازوان خـاکــــ...

پیکــرتـــــ رادرآغـوش گـرفتـــﮧ اسـتـــــــ...

کلمـــﮧ هـاے سیــاه پوش شعـــرمـ...

برایـتــــــ مـرثیـــﮧ هـاے دلتنگـے سـروده انـد...

سیگـ ـار...


با سیگار کشیدن کسى مرد نشد...

        ولى...

با نامردى، خیلى ها سیگارى شدن...

نازنینا با ما چرا ؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟

 وه که با این عمر های کوته بی اعتبار

این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟

 آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند

درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

 شهریارا بی حبیب خود نمی کردی

سفر راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا؟

هوای تـ♥ـو....

چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـــمـ (●)

بـﮧ هــَـــوآی تـُـو (●)


اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر قـَلبــَمـ (●)

آشیـــآنـِـﮧ ڪَرבه اَنـב (●)

آرزو....

تو را هیچ گاه آرزو نخواهم کرد !

تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی

نه با آرزوی من …

ناباب...

درد می کشم ، درد !

 هم تلخ است هم ارزان

هم گیراییش بالاست !

 هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد

ناباب نبود ،

اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که

ماندنی نیست ، همین . . .

خاطرات...

خاطـــرات بی هــــوا می آیند

گاهی وســط یک فـــکر…

گاهی وسط خـــــیابان!!!

ســـردت میکنند؛ داغــت میکنند خاطـــرات تمــــام نمیشوند…

تمامــت میکنند....


یکی دیگه ...

بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !

 راست میگفت با دنیا نه ،

 با یکی دیگه عوضم کرد !

                                            

نقـاشــی اش خــــوب نبــود!


امـــا…


خــوب راهـش را کشیــــد و رفـــــت … !


تــلخي قصــه آنــجاست...

 

وقــتي دلم "سوخــت"

 

دلــش "خــنک" شد!

کاش می فهمیدی

 برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛

برعکس …

برای این که میخواهمت ؛ تنهایم …!!!



هَمیشــﮧ تَنهــآیے...!

بــآیَـב بَـבجِـنس بـآشے...!!!تــآ عـآشِقِت بـآشَـטּ...!!!

بــآیَـב פֿـیـآنَت ڪُنے...!!!تـآ בیوونَت بـآشَـטּ...!!!

بــآیَـב בروغ بِگے...!!!تـآ هَمیشــﮧ تـو فِکرِت بـآشَـטּ...!!!

بــآیَـב هـِے رَنگ عَوَض ڪُنے...!!!تـآ בوسِت בآشتــﮧ بــآشَـטּ...!!!

اگـﮧ سـآבه اے...! اگـﮧ بـآوَفـآیے...! اگـﮧ یـﮧ رنگے...!

 هَمیشــﮧ تَنهــآیے...!


مـــخـــاطـــب گـــرامـــے !



مـــخـــاطـــب گـــرامـــے !

ازخـــاکـــ اومـــנے ...

بــــﮧ خــــاکـــم بـــرمــیــگــرנے

پـــس حـــداقـــل لـــجــن نـــبــاش...

چقدر فــرق داشـــتیم مــن و تو !!!....


چقدر فــرق داشـــتیم مــن و تو !!

همه را کنار زدم تا به تــــــو برسم ..

مرا کنار زدی تا به همـــــــه برسی !!

 به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم

در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم ...

روزهاے بےتــو ...

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اندکه هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!

نمی دانم غریبه ها ” تــــــــو ” شده اندیا تو ” غریبـــــــه ” ؟؟!!...

سلام هایی که بوی خداحافظی میدهند …

بودن هایی که هیچکدام خوشحال کننده نیستند …

و رفتن هایی که امید بازگشتی به آنها نداری …

همه اینها را که جمع میکنی به یک کلمه میرسی :
  
                                                              تنهایی !

❣ مـ❤ـولـا ❣

  السلام ای وادی کرببلا             السلام ای سرزمین پر بلا

 ✦السلام ای جلوه گاه ذوالمنن      السلام ای کشته های بی کفن



از تـو گـفتن سوزش چشم مےآورد

واز تـو نگفـتن تـورم گـلو …

حال بـگـویـم یـا نـگـویـم ؟

ڪہ دلـ م روضہ ات را مےخـواهـد

و✦ پـرچمے ڪہ حـرڪتش را بہ تمـاشـا بـنشیـنـم

و✦ اشڪ بـریـزم …

و✦ پـرچم صـورتـ م را نـوازش ڪند

و✦ مـن بمیرم

≈ از عـطـر گـلـاب و سیـب و حـرم ≈

▱❣ مـ❤ـولـا ❣

ஜ مـحـرمـ ت نـزدیـڪ است ஜ

     التماسدعا

همیشـہ…

همیشہ بـ ـاید کسـے باشد کـــہ

مـعنے سہ نقطہ هاے انتهاے جملہ هایتـ را بفهمد

هَـمیشہ بـ ـآید کسـے باشد ،

تا بغضـ هایتــ را قبلـ از لرزیدטּ چـآنہ اتـ بفهمد

بـ ـآید کسے باشد کــہ

وقتے صدایتــ لرزید بفهمد

کــ ـہ

اگر سکوتـــ کردے ، بفهمد

کسے بـآشد کـــہ

اگر بهــ ـانہ گیـر شدے بفهمد .

کسے بـآشد کـــہ

اگر سردرد را بهــ ـآنہ آوردے برای رفتـטּ و نبودטּ ،

بفهمد بہ توجهشـ احتیـ ـآجـ دارے

بفهمد کـــہ درد دارے

کـــہ زندگے درد دارد

بفهمد کـــہ دلتـ برای چیزهـ ـآے کوچکشـ تنگـ شدهـ استـ

بفهمد کـــہ دلتــ براے

قَدمـ زدטּ زیرِ بـــ ــآراטּ

بوسیدنشـ ،

براے یکـ آغوشـ گرمـ

تنگـ شدهـ استـ

همیشـہ بــ ـاید کسے باشد

همیشـہ…

گاهے...


 گاهی عکسی با آدمی حرف میزند 

 گاهی ساعتها بایک عکس حرف میزنیم

 گاهی عاشق یک عکس میشویم

 گاهی یک عکس میشود تمام داراییمان

 گاهی عکسها را پاره میکنیم

 گاهی عکس پاره ای را به هم میچسبانیم

 گاهی عکسی را می سوزانیم

 گاهی یک عکس ما را می سوزاند

گاهی با دیدن یک عکس ساعتها گریه می کنیم

گاهی سالها با یک عکس زندگی می کنیم


 و 

گاهی دیدن یک عکس

 زندگی است . . .
   

دلمـ گرفتهـ ...

دیگر نمی گویم گشتم نبود نگرد نیست

                                  بگذار صادقانه بگویم
                                                 
        گشتم . اتفاقا بود

                            فقط مال من نبود.


دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم

                                       اما معنیشو نمیدونن !!!!

از آدمایی که میخوای مال اونا باشی

                                      اما خودشون مال تو نیستن!!!

از اونایی که زیر بارون برات می میرن و ....

                       وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره !!!!

رفیـــق نیمهــ راهـ...

هـر کـی اومـد تــو زندگیـمـ ...میبــردمش تا آســمون

امــروز میشـد رفیـــق راه...فـردا واسمـ بــلای جـون

نمیشـه قلــب عاشقــو ...بدست هـر کسـی سپــرد

نمیــدونم بـد میــاورد...یـا چـوب سادگیشـو خــورد

هـر چـی کـه بـه سـرمـ اومــد...تقصیـر هیچکسـی نبـود

هـر چـی کـه بـود پـای خـودم...تـو قصـه هـامـ کسـی نبـود

هیچکسـی عاشقـم نشـد...هیشـکی سـراغـمـ نیومـد

جـواب کـار خـودمه...هـر چـی بـلا سـرمـ اومـد

تقصیـر هیـچ کسـی نبـود...هـر چـی کـه بـود بـه پـای مـن

فقط تـو بعـد از ایـن نیـا...میـون لحظـه هـای مـن

رفاقتت مـال خـودت...منت نـزار روی سـرمـ

ایـن قصه هـا تمـومـ شـده...دیگه نیـا دورو برمـ


آدمکــــ ...


آدمک تنهایی سخته... مگه نه

آدما دلشون از گل و سنگه .... مگه نه

آدما دلای زیبا ندارن

آدما پا رو دل هم میذارن

آدمک دریای درد دل تو

گل پزمرده وذرد گل تو

آدمک آخر دنیاست...مگه نه

خاک گور ما همینجاست...مگه نه

نامه ایی که تو رو عاشق کرده

شوخی کاغذی ماست...مگه نه

آدمک خر نشوی گریه کنی

کل دنیا سرابه...مگه نه

اون خدایی که تو رو عاشق کرده

بخدا مثل تو تنهاست...مگه نه

خــدا هست....


با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن

وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !

او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد

نشانم مي داد ...

او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ،

غرق شادي باشد ....

ماه من !

غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

معني خوشبختي ،

بودن اندوه است ...!

 یکے بـود و یکے نبـود...

                             وقتی عاشقش بودم او دوستم نداشت

                      و زمانی که عاشقم شد برایم بی ارزش شده بود

                       حالا می فهمم که چرا اول قصه ها می نویسند:

                                      یکی بود و یکی نبود...



                  خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی

                      خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد.

               خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست

                                     دیگری بگذاری...

        خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد....

هے فلانـے ...

هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم

هر جا که دلت می خواهد بــــرو

فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد

انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری...

تنهــــایے.....



وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم......

وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم.....

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم......

وقتی که او تمام کرد من شروع کردم....

وقتی که او تمام شد من آغاز شدم.....

و....

چه سخت است تنها متولد شدن.....

تنها زندگی کردن....

و .....

               تنها مردن...!!!

خـدا...

خدا را دوستـ بـدار...  

حداقلشـ اینـ استـ کهـ یــکـے را دوستـ دارے

کهـ روزی بهـ او مـے رسـے...

منـــ ...

منـ يـاد گرفتمـ چهـ جـورے شبهـا از رويـاهامـ يهـ خـدا بسـازمـ...

و دعاشـ كنمـ كهـ عظمتتــو جلا

امشبمـ گذشتـو كسـے مـا رو نكشتــ!!!

دلمـ تنگـ استـ...تنگـ خودمـ...

دلمـ تنگـ استـ... تنگـ خودمـ...

تنگـ روزهایے کهـ منـ بودمـ وخدا و یکـ دنیا درد...

تنگـ وقتهایے کهـ منـ خدا را در پسـ هیچـ داشتمـ...

هیچـ آرامشے، هیچـ راحتے، هیچـ آسایشے...

ولے خدا همینـ جا کنارمـ بود و با منـ چاے مینوشید...

از او نداشتهـ هایمـ را خواستمـ. خدایستـ دیگر میدهد،

شاید دیر ولے میدهد...

ولے کاشــ ....!!!

دلمـ تنگـ استـ...

تنگـ نداشتهـ هـا وداشتهـ هـایمـ...

خدایـــا !

 مـنـ حـالا ،فقــط دوبــاره خودتـ را میخواهمـ...

ودیــگر هیچـ.....

مـــے نویســــمـ....


   

می نویسم...

می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....

بدون هراس از خوانده شدن...

بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...

برای تویی که بودنت را...

نه چشمانم میبیند...

و نه گوش هایم می شنود...

و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...

با دلم احساست می کنم... !!!!

سخته؛ خیلی سخته!

سخته؛ خیلی سخته!

وقتی بدونی اون تمام زندگی توست ،

اما ندونی تو کجای زندگی اون هستی !

هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم

هر جا که دلت می خواهد بــــرو

فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد:


انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !

امــــــروز هم گذشت....!!!!


دیدی کــــه سخت نیست تنــــــها بدون مـــــــن!!!

دیدی صبح میشود شب ها بـــــــدون مـــــــن!!!

این نبــض زندگـــــــی بی وقفــه میـــــــزند..

فرقی نمی کند با مـــــن... بدون مـــــن..

دیــــــروز گــــــر چـــه سخت...

امــــــروز هم گذشت....!!!!

خــــدا هست هنوز...


زندگي بـــاور ميخواهد

آن هم از جنس امـــيد

كه اگر ســـختي راه

به تو يك ســـيلي زد

يك امـــيد از ته قـــلب به تو گويد

كه خــــدا هست هنوز


چقــدسخته ...!!!



چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت روازت دزدیده

و به جاش یک زخم همیشگی روبه قلبت هدیه داده

زل بزنی به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت شی

حس کنی که هنوز هم دوسش داری



چقدر سخته دلت بخواد سر تو باز به دیواری تکیه بدی

 که یک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده




چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با هاش حرف بزنی

اما

وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی...



چقدر سخته وقتی پشتت بهشه

دونه های اشک گونه ها تو خیس کنه

اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که

هنوز هم دوسش داری






چقدر سخته گل آرزو هاتو تو باغ دیگری ببینی

و هزاربار تو خودت بشکنی

و اونوقت آروم زیر لب بگی

"گل من باغچه نو مبارک"


دلشکستــــــــه ...


هر کی اومد تو زندگیم..میبردمش تا آسمون

امروز میشد رفیق راه..فردا واسم بلای جون

نمیشه قلب عاشقو..بدست هر کسی سپرد

نمیدونم بد میاورد..یا چوب سادگیشو خورد

هر چی که به سرم اومد..تقصیر هیچکسی نبود

هر چی که بود پای خودم..تو قصه هام کسی نبود

هیچکسی عاشقم نشد..هیشکی سراغم نیومد

جواب کار خودمه..هر چی بلا سرم اومد

تقصر هیچ کسی نبود..هر چی که بود به پای من

فقط تو بعد از این نیا..میون لحظه های من

رفاقتت مال خودت..منت نزار روی سرم

این قصه ها تموم شده..دیگه نیا دورو برم…